کد مطلب:106678 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

نامه 055-به معاویه











[صفحه 315]

از جمله نامه های امام (ع) به معاویه عصبه به: درآویخت او را به بهانه ای تالیب: شوراندن، وادار كردن قارعه: مصیبت، بلا دابر: نسل آینده الیه: سوگند (اما بعد، خداوند پاك دنیا را مقدمه ی آخرت قرار داده است و مردم دنیا را در آن، مورد آزمون قرار داده است، تا بدانند كدام یك نیكوكارترند، و ما برای دنیا آفریده نشده ایم و برای تلاش به خاطر دنیا مامور نشده ایم ما را به دنیا آورده اند تا آزموده شویم، این است كه خداوند مرا به تو، و تو را به وسیله ی من می آزماید، و هر یك از ما را بر دیگری حجت قرار داده است، پس تو برای رسیدن به دنیا به تاویل و توجیه قرآن پرداختی، و از من چیزی را مطالبه كردی كه نه دستم به آن جنایت آلوده است و نه زبانم، در حالی كه تو و مردم شام، در برابر من سر به شورش گذاشتید، دانای شما، نادان را و ایستاده ی شما نشسته را بر من شوراند. پس از خدا بترس و مهار خود را از دست شیطان بیرون كن، و به سمت آخرت رو برگردان كه این راهی است كه من و تو باید برویم، و بترس از آن كه خداوند تو را به بلایی ناگهانی گرفتار كند كه ریشه ات را بركند و نسلت را قطع كند. من برای تو به خدا سوگندی یاد می كنم كه خلاف ندار

د، كه اگر دست روزگار من و تو را جمع كند، همواره با تو پایدار می ایستم حتی یحكم الله بیننا و هو خیر الحاكمین. عبارت: اما بعد... لنبتلی بها اشاره به هدف از آفرینش دنیا و فایده ی آن است، تا بدان وسیله او به خود آید و برای خدا كار كند، و مقصود از تلاش در دنیا آن است كه انسان مامور به تلاش برای كسب دنیا تنها به خاطر دنیا نشده است مگر به قدر ضرورت، مورد امر و دستور الهی در این آیه مباركه است: فامشوا فی مناكبها و كلوا من رزقه در عبارت: و قد ابتلانی... تا آخر بعضی از هدفهای دنیا را بیان می كند، در پیش چگونگی آزمایش خداوند بندگان را دانستیم، منظور از آزمایش امام (ع) به وسیله ی معاویه، همان نافرمانی و ستیز وی با امام (ع است، به طوری كه اگر امام از مقاومت در برابر او كوتاهی كند و رودرروی او نایستد مورد سرزنش خواهد بود، بنابراین معاویه از طرف خدا وسیله ی امتحان و اتمام حجت، برای امام (ع) است، و جهت آزمایش معاویه به وسیله ی امام (ع)، دعوت امام از وی به طرف حق، و برحذر داشتن او از پیامدهای بد گناه و نافرمانی اوست به حدی كه اگر دعوت خدایی امام (علیه السلام) را لبیك نگوید، مستوجب نكوهش و مجازات خواهد بود و امام (ع) حجت خدا

در برابر او بود. و همین است معنای سخن امام (ع) كه فرمود: (خداوند هر یك از ما را بر دیگری حجت قرار داده است.) عبارت: فعدوت... قاعدكم، اشاره دارد به بعضی از مواردی كه امام (ع) به وسیله ی معاویه، آزمایش می شود. توضیح مطلب آن كه تنها انگیزه ی خروج معاویه بر امام (ع) دنیا بود، و امام (ع) علت آن را تاویل و توجیه قرآن (به وسیله معاویه) دانسته مانند آیه ی مباركه: یا ایها الذین امنوا كتب علیكم القصاص فی القتلی و دیگر آیاتی كه بر وجوب قصاص دلالت دارند، معاویه با وارد ساختن خود در زمره ی افراد مشمول این آیه، آیه را تاویل كرده، و در پی خون عثمان برآمده است، ورود وی در این جمع با تاویل و توجیه آیه بوده است، چون خطاب آیه، ویژه ی كشتگان و نزدیكان آنان می باشد. در صورتی كه معاویه خارج از اینهاست، زیرا او از وارثان خون عثمان نبوده است، و او آیه را به صورت عام تفسیر كرده تا خود را وارد آن جمع كند. چیزی را كه دست و زبان امام به عنوان یك جنایت مرتكب نشده بود، به آن حضرت نسبت دادند، یعنی قتل عثمان، و بعضی از آنها نیز بعضی دیگر را بر امام، به خاطر این انتساب شوراندند، مقصود آن است كه: دانای شما به حال من، نادان را و كسانی از شما ك

ه به جنگ با من برخاسته اند، نشستگان از جنگ را، بر من شوراندند. و بعد از آن كه امام (ع) بر سر انجام كار دنیا توجه داده است، و هم بر این كه خداوند هر یك از آنها را حجتی بر دیگری قرار داده تا معلوم شود كه كدام یك نیكوكارترند، به موعظه و برحذر داشتن او برگشته است، از این رو دستور داده تا درباره ی جان خود از خدا بترسد كه مبادا با نافرمانی خدا و مخالفت امر او، دچار هلاكت شود، و زمام اختیارش را از دست شیطان بیرون كند. لفظ قیاد (افسار) را برای امیال طبیعی استعاره آورده است، و جهت این استعاره، آن است كه این امیال در حقیقت افساری است كه انسان را به سمت معصیت و گناه می كشد، وقتی كه به دست شیطان سپرده شده باشد، و بدان وسیله غرق در لذتهای كشنده و مهلك گردیده باشد. و ستیز او با شیطان عبارت است از ایستادگی در مقابل هوای نفس و انتقال از سمت افراط به حد اعتدال در مورد شهوت و غضب، و دیگر این كه به آخرت توجه كند یعنی روی خود را به سمت آخرت برگرداند، در حالی كه خوبی و بدی و سعادت و شقاوت را كه در آخرت آماده شده مورد بررسی قرار دهد و با چشم بصیرت آن را بنگرد تا برای آنجا كار و كوشش كند. جمله: فهی طریقنا و طریقك، مقدمه ی صغرای قی

اس مضمری است كه بدان وسیله بر ضرورت توجه به عالم آخرت، هشدار داده شده است. و كبرای مقدر آن نیز چنین است: و هر چه كه در مسیر حركت انسان باشد باید مورد توجه قرار گیرد. و آخرت را راه و مسیر نامیده است به عنوان مجاز از پایان راه، از باب اطلاق غایت بر مغیا. بعد امام (ع) معاویه را از خدا ترسانده است كه مبادا او را به بلایی گرفتار سازد، كه تا ریشه ی او نفوذ كند و ریشه اش را از بیخ و بن بركند، مقصود امام (ع) منع او از حركت به سمت وی و جنگ با اوست، و از آن روست كه سوگند یاد كرده است، بر فرض آن كه دست روزگار آنها را در یكجا گرد آورد، در برابر او استوار بماند تا خداوند مابین آنها داوری كند و در این بیان، وعده ی قطعی به عذابی سخت و دشوار است.


صفحه 315.